ﺣـــــﺎﺟﻰ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺶ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪ.
ﺍﻣّﺎ کاﺭﮔﺮِ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍِﻓﻄﺎﺭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑُﺮﺩ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥِ ﺍﻣﺴﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥِ ﺳﺎﻝ ِ ﻗﺒﻞ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕِ ﻣﺮﺩﻡِ ﺳﺮﺯمین من...!
《حسین پناهی》
امروز صبح که میخواستم ازعسلویه برگردم هوابدجور شرجی
وگرم بود.انگارداشتن اب روسر وصورتت میریختن..نامزدم بایدتا ظهر سرکار باشه تو اون هوای بدو من
ازته قلبم خداروشکرکردم که مرد نیستم که بخوام برم سرکار...دلم واسه هرچی مرده سوخت